روشنفکری گفت: کربلایی! زیارت نرو ، پولش رو بده به فقیر.
کربلایی لبخندی زد و گفت:
خودم فقیر هستم ولی میخواهم زیارت بروم.
در ضمن، نیمی از پول زیارتم را ، فقرا کمک کردند.
راستی این را هم بگویم؛ به فقرا کمک نکن.
روشنفکر با حالت تعجب زده گفت: چرا؟؟؟
کربلایی به شانه‌اش زد و گفت: چون فقرا پولی را که دریافت می‌کنند، خرج زیارت می‌کنند.
روشنفکر، با حالتی تیره فکر و شرمسار، رفت و رفت و رفت، تا اینکه کربلایی از دور صدایش زد و گفت:
آهای! این را هم بدان، که اگر لازم باشد، فقرا جانشان را هم می‌دهند.

کمک به فقیر، کمک به زائر است

معیشت سخت، مجازاتِ فراموش کردنِ خدا

عاشقانه ای به سبک حضرت علی علیه السلام

فقرا ,کربلایی ,هم ,زد ,زیارت ,رفت ,را هم ,و گفت ,زد و ,این را ,رفت و

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندگینامه شهدای شهرستان ماسال و شاندرمن psychology of religion کار، زندگی، یادگیری از اصفهان تا آنکارا وب نوشته های محسن نیک نژاد مجله اینترنتی دریچه / dariche دوفانوس اندیشه‌ورزی دانلود پکیج تمامی سایت های محبوب با کمترین هزینه!!